تیرماه سال 67 بود برادرم (شهید)بعد از گذراندن امتحان سطح حوزوی برای تحصیلات به زرین دشت آمدند اما خیلی مریض بودند و حال نداشتند مادرم برایشان سوپی درست کردند و ایشان استراحت نمودند و حالشان بهتر شد و شبهای جمعه در محل هیئتی بود به نام هیئت قمر بنی هاشم (ع) که این عزیز از دست رفتهمان و همچنین اخوی بزرگم در این هیئت عضو بودند و شهید هر وقت به محل میآمد مراسم سخنرانی ایشان بود شب جمعه بود. دیدم داداش بزرگم گفتند عباس به هیئت میآید با وضعیت روحی و جسمی که دارید من توصیه میکنم که شما نیائید ایشان فرمودند چشم هر چه شما گفتید یک بار دیدم گوینده تلویزیون این خبر را میخواند که ایران با قطعنامه 598 موافقت کرده و بیان و کلام امام (ره) را فرمودند که من این صلح را به زهر قبول کردم دیدم عباس آمد چشمان مبارکشان اشک آلود بود و به من گفت ببینید داداش رفتند یا هستند؟ گفتم داداش بیرون هستند و خیلی ناراحتند فرمودند بگوئید بایستد من هم به هیئت میروم آری آن زمان، زمانی بود که دشمن از هر طرف حمله ظالمانهای را شروع کرده بود ایشان بعد از سخنرانی فرمودند ما جوانان باشیم و امام این صلح را به زهر قبول کنند باید برویم میادین نبرد را پر کنیم همه در آن شب در آن مراسم گفتند ما همه همراه شما فردا به جبهه ها خواهیم رفت شهید فرمودند پس همه شما فردا صبح در مسجد صاحب الزمان حاضر باشید و از آنجا خواهیم رفت آری صبح شد و ایشان همراه برادر بزرگش (علی آقا) به مسجد رفتند و تا ظهر ماندند ولی هیچیک از آنان نیامدند دیدم به منزل آمدند البته اذان ظهر بود گفتم خیلی خستها ید گفتند آری آب خنکی را بیاورید من بخورم و به مسجد ایستگاه بروم نماز بخوانم و وقتی که از نماز برگشتند (چون هیچ وقت در منزل نماز نمیخواند اکثریت وقتها در مسجد نماز میخواند) به من گفتند خواهر جان این مردم کوفی هستند خدایا تو مرا دیگر به کوفه برمگردان و من دیگر این جماعت کوفی را نبینم آری چنین هم شد با توجه به اینکه جنازه این عزیز به فیروزکوه آمد ولی با نظر مادر عزیزم جنازه به گلزار شهدای علی بن جعفر تشییع شد و تدفین گشته است.
- درخواست دعای شهادت
- دائم الوضو بودن
- خبرِ شهادت
- اجازه رفتن به جبهه
- خبر شهادت
- سلوک اجتماعی
- یادگیری زبان عربی
- زیارت مسجد مقدس جمکران
- بازگشت به بروجرد و آخرین دیدار با همسر
- من باید بمانم
- مستجاب الدعا
- شهیدی که بعد از شهادت کارنامه دخترش را امضا کرد
- محبت به رهبری
- آشنایی با دین اسلام
- سجده شکر
- جزء اوّلین کسانی بود که کار با کامپیوتر را یاد گرفت
- نحوه تأسیس صندوق قرض الحسنه مهدیه
- مطالعه علوم اسلامی
- جبهه هاي جنگ و حماسه همواره شاهد حضور علماي بزرگ بود.
- روزی که آقا تدارکاتچی جبهه ها شد
- حاج حسن از عالم و آدم برای نابودی اسرائیل آتش درست کرد
- وقتی یک عالم شهید، زنان خانواده خود را نفرین میکند
- خواب مادر شهیدی که با گذشت یک روز تعبیر شد
- پاسخ رهبر انقلاب به شبهه ناصبی بودن مردم فلسطین
- سنت افطاری ساده
- یک لیوان چایی میهمان شهیدان+عکس
- اگر مستضعفین بخواهند مرا بکشند، من حاضرم!
- 15 خرداد و شهداي آن را بشناسيد
- دستور حاجقاسم برای فتح خرمشهر چهبود
- آن روز که رفتیم ...
- شهیدان شوخ طبع بودند، اما...
- این کجا و آرمان های شهدا کجا؟
- با سختی تحصیل می کرد
پست الکترونيکي :
*مطلب :
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .